اگر از یک نوجوان درباره اهداف سال آینده اش بپرسید، احتمالا اهدافش این ها است: نمرات خوب در مدرسه، مورد پذیرش دوستان بودن، و تناسب اندام. هر کدام از این اهداف ممکن است با موانع پیش بینی ناپذیری مواجه شود مانند قبول نشدن در یک درس، احساس کنار گذاشته شدن توسط یک دوست، یا اضافه کردن وزن در تعطیلات تابستان. وقتی نوجوانان با شکست هایی در مسیر اهدافشان مواجه می شوند، چرا بعضی از آن ها اهدافشان را رها می کنند و بعضی دیگر ادامه می دهند؟ تحقیقات روی "طرز فکرها" یک جواب برای این سوال ارائه می کند—نوجوان ممکن است باورهای متفاوتی درباره این داشته باشند که آیا توانایی هایش ثابت است یا می تواند با تلاش تغییر کند. تحقیقات زیادی از Carol Dweck و همکارانش مطرح شده است که در آن ها دو نوع طرز تفکر و ارتباط این شیوه های تفکر با چگونگی پاسخ افراد به موانعی که در مسیر اهداف تحصیلی، اجتماعی و سلامتی وجود دارد، آمده است (Dweck, 2000 ; Molden & Dweck, 2006)
طرزفکر(mindset)ها چه چیزی هستند؟
مردم از نظریه های عوامانه (lay theories)–مجموعه ای از فرضیه ها درباره جهان اجتماعی— برای تفسیر تجربه هایشان استفاده می کنند طرزفکرها نوع خاصی از نظریه های مردم عادی هستند که به چگونگی صفات انسان مربوط می شوند(Molden & Dweck, 2006). طرز فکر ها به دو نوع تقسیم می شوند:
- طرز فکر ثبات (Fixed Mindset): صفات ثابت و پایدار هستند. به آن تئوری صفات موجود هم گفته شده است. در این نوع طرزفکر شما کنترل کمی روی صفاتتان دارید؛ شما همانی هستید که هستید.
- طرز فکر رشد (Growth Mindset): صفات شکل پذیرند. به آن تئوری افزایشی از صفات هم گفته شده است ، در این نوع طرزفکر شما می توانید بر صفات تان کنترل داشته باشید و توانایی هایتان را افزایش دهید.
این طرز فکر های عمومی با فراوانی نسبتا برابر در همه جمعیت ها دیده شده اند، اما اغلب طرز فکرها در هر موضوعی متفاوت است مثلا ممکن است یک فرد درباره یک صفت مثلا هوش طرزفکر مبتنی بر رشد داشته باشد، اما درباره یک صفت دیگر مانند خجالتی بودن طرز فکر ثابت دارد (Dweck, Chiu, & Hong, 1995). تحقیقات وجود بعضی باورها و اثرات این باورها را بر شکل پذیری صفات در حوزه های مختلف بررسی کرده اند.
طرز فکر ها چه اثراتی دارند؟
شروع تحقیق روی طرزفکرها با تمرکز بر نظریه های مردم عادی در مورد هوش بود، اما این کار به باورهایی درباره شکل پذیری صفات زیاد دیگری مانند اخلاق، وزن بدن و توانایی ورزشی گسترش یافت. در تمام مطالعات و تمام حوزه ها، داشتن باورهای افزایشی بیشتر درباره صفات، پیشرفت بیشتری در رسیدن به اهداف را پیش بینی می کند (Burnette, O’Boyle, VanEpps, Pollack, & Finkel, 2013 ). به عنوان مثال، طرز فکر دانش آموزان کلاس هفتم عملکرد آن ها را در دو سال بعد پیش بینی کرد: افراد با طرز فکر ثابت، بدتر از افراد با طرز فکر رشد عمل کردند(Blackwell, Trzesniewski, & Dweck, 2007).
چطور طرزفکرها منجر به این تفاوت ها در پیشرفت می شوند؟ مطالعات اولیه، این را که طرز فکر دانش آموزان ثابت است یا مبتنی بر رشد است اندازه گیری کردند و پاسخ آن ها را به شکست را مشاهده کردند، که این مشخص کرد که طرزفکرها در طول زمان چگونه بر موفقیت اثر می گذارد(Diener & Dweck, 1978; Dweck & Leggett, 1988).
دانش آموزان با طرز فکر ثابت به احتمال بیشتری پاسخ درماندگی به شکست را نشان دادند؛ آن ها شکست را به عنوان بازتاب فقدان توانایی خود که غیر قابل تغییر تفسیر می کردند. همچنین این افراد به احتمال بیشتری عاطفه افسرده نشان می دادند. این گروه وقتی اجازه انتخاب تکلیف را داشتند تکلیف ساده تر را برای نشان دادن شایستگی و ترمیم عزت نفس انتخاب می کردند. در مقابل دانش آموزانی که طرزفکر رشد داشتند، شکست را نتیجه استراتژی یا روش ناکارآمد تفسیر می کردند و می توانستند احساس مثبت خود را نگه دارند، استراتژی های جدید را امتحان کنند و علاقه به تکالیف سخت را که فرصت هایی برای یادگیری است حفظ کردند. نکته این است که، تفاوت های طرزفکرها بیش از همه هنگام مواجهه با تکالیف سخت یا شکست مهم هستند(Blackwell, Trzesniewski, & Dweck, 2007; Paunesku et al., 2015).
بسط دادن مفهوم طرزفکر در حال رشد به ابعاد سلامتی و اجتماعی آگاهی های مفیدی برای اهدافی که نوجوانان ورای موفقیت تحصیلی دارند، ارائه می دهد. پژوهش Yeager و همکارانش نشان داد نوجوانانی که باور دارند مشکلات اجتماعی از صفات ثابت ناشی می شود -مانند قلدربودن یا بازنده بودن- به احتمال بیشتری به تعارض با همسالان با خشونت پاسخ می دهند و آن ها احتمالا استرس و پیامدهای سلامتی منفی بیشتری را در طول زمان تجربه می کنند تا آن هایی که صفات اجتماعی را شکل پذیر می بینند(Yeager, Trzesniewski, Tirri, Nokelainen, & Dweck, 2011; Yeager et al., 2014).
در حیطه تصمیم گیری برای سلامتی باور به ثابت بودن وزن (Burnette, 2010) و یا باور به اینکه سیگاری بودن هویتی ثابت است (Fitz, Kaufman, & Moore, 2015) بر تصمیم ها و رفتارهای سلامتی مرتبط با رژیم و سیگار اثر می گذارد.
طرز تفکرها از کجا می آید؟
تفاوت های فردی در باورها درباره ماهیت صفات قبل از مدرسه ظاهر می شوند (Smiley & Dweck, 1994) و در طول زمان با پیامهایی که کودکان از منابعی مانند والدین، معلمان و فرهنگ دریافت می کنند، شکل داده می شوند. نقطه تمرکز تحسین والدین مهم است: کودکانی که تحسین های والدینی متمرکز بر تلاش دریافت می کنند (به جای تمرکز بر توانایی) به احتمال بیشتری در سالهای بعد طرز تفکر رشد خواهند داشت (Gunderson et al., 2013). بازخوردهای معلمین، چه تحسین و چه انتقاد، بر طرزفکر کودکان اثر می گذارد. این مسئله وابسته به این است که بازخورد تمرکز بر شخص دارد یا بر فرایند. تحقیقات در دو نوع متفاوت بازخورد نشان می دهد که کودکانی که تحسین متمرکز بر شخص دریافت کرده اند (مانند "تو که باهوشی و می توانی این مسأله ها را حل کنی") طرز فکر ثابت را بیشتر انتخاب می کنند و در مقابل شکست پاسخ نامناسب نشان می دهند؛ در مقایسه با کودکانی که تحسین متمرکز بر فرایند دریافت کرده اند (مانند "تو برای حل این مسأله ها باید بیشتر تلاش کنی") (Mueller & Dweck, 1998; see also Cimpain, Arce, Markman, & Dweck, 2007). در نهایت حتی فرهنگ ممکن است در شیوع این طرزتفکرها اثر ضمنی داشته باشد. فرهنگ های غربی مانند آمریکا و کانادا ممکن است بیشتر طرزفکرهای ثابت را تشویق کنند نسبت به فرهنگ های آسیای شرقی که افراد در آن ها به هم وابسته تر اند(Heine et al., 2001).
درهرحال، این دلگرم کننده است که این طرزتفکرها از عوامل محیطی و مداخله ها تاثیر می پذیرد. آزمایشات زیادی نشان دادند که طرزفکر می تواند با استفاده از پیامها یا بازخوردهای ضمنی که باعث می شود افراد یک شیوه فکر را انتخاب کنند، دستکاری شود(e.g., Burnette, 2010; Dweck, Chiu, & Hong, 1995; Yeager et al., 2011). این مطالعه ها نشان داد اگرچه طرزفکرها در افراد در سطح صفات متفاوت هستند، آن ها تغییر ناپذیر نیستند.
چطور می توان نوجوانان را تشویق کرد که طرز فکر رشد داشته باشند؟
برای اینکه به کودکان و نوجوانان آموزش دهیم طرز فکر رشد را انتخاب کنند، تعدادی مداخله ساخته شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند و این مداخلات در آموزش طرز فکر رشد موفق بودند. مثلا مداخلات طرزفکر رشد موفقیت دانش آموزان را در پاسخ به چالش های تحصیل (Blackwell, Trzesniewski, & Dweck, 2007) و مسائل اجتماعی شان(Yeager et al., 2014) بهبود داده است.
مداخلات طرزفکر پویا می تواند به طور خاص، برای دانش آموزانی که با کلیشه های منفی درباره عملکردشان بر مبنای نژاد و جنسیت(Good, Aronson, & Inzlicht, 2003) ، مواجه هستند، مفید باشد یا برای افرادی که فکر می کنند کسی از آن ها انتظار موفقیت ندارد. (Davis, Burnette, Allison, & Stone, 2011). موفقیت مداخلات مبتنی بر طرزفکر از طریق اجرای کامپیوتری در نمونه بزرگ در دبیرستان های متفاوت گسترش یافته است، که سبب بهبود موفقیت تحصیلی بین دانش آموزانی می شود که دچار مشکل هستند (Paunesku et al., 2015). علاوه بر برنامه های تقویت طرزفکر رشد که می تواند این طرز فکر را تشویق کند، زبانی که معلمان و مشاوران برای تعامل با نوجوانان به کار می گیرند نیز می تواند باورهای افزایشی (در حال رشد) را تقویت کند. حتی در تعاملات روزمره، تمرکز بازخورد و تحسین بر تلاش و پیشرفت می تواند یک راه قدرتمند برای تشویق نوجوانان به این باشد که وقتی با چالش هایی در رسیدن به اهدافشان مواجه می شوند، به جای احساس درماندگی تاب آور باشند.
طرزفکرها بر اهداف، انگیزه و موفقیت ما در زمینه های زیادی اثر می گذارند. خوشبختانه آن ها روی ذهن هک نمی شوند و همیشگی نیستند. والدین، معلمان و متخصصان کار با کودکان و نوجوانان می توانند به آن ها کمک کنند تا موانع را به عنوان فرصتی برای یادگیری ببینند تا علامتی از شکست خورده بودن. با کمک به کودکان و نوجوانان برای ساختن طرزفکرهای رشد، ما می توانیم اضطرابشان را کم کنیم، آن ها را آماده موفقیت کنیم و به آن ها کمک کنیم در سفری که به سمت اهدافشان دارند، از آن لذت ببرند.