روز اول دانشگاه چه احساسی داشتید؟

هیجان زده، مضطرب، خیلی فعال و آماده حرکت، با انگیزه برای این که خوب کار کنید؟

آیا خوب شروع کرده بودید، در همه کلاس ها حضور داشتید، یادداشت های کامل برمی داشتید، متن های اضافه می خواندید؟

نوار زندگی را روی دور تند بگذارید و چند ماه جلوتر بروید. بخاطر تکالیف، رسیدن به آخرین مهلت کارها، و بیماری سرماخوردگی احساس سنگینی می کنید و انگیزه ندارید که تکالیف را تا رسیدن مهلتش که به زودی می رسد انجام دهید؟

انگیزه برای دانشجویان یک مسأله کلیدی است. در دانشگاه مسولیت انجام کارها به عهده خود دانشجویان می افتد. در اول ترم این طور به نظر می رسد که تا آخرین مهلت انجام تکالیف خیلی مانده است، یا جمع و جور کردن یک تکلیف بدون اینکه کسی آن را برای شما به تکالیف کوچک تر تقسیم کند خیلی زیاد به نظر می رسد و شما آن را کنار می گذارید تا الآن که بهتان فشار می آید و احساس می کنید طاقت آن را ندارید. "چه کار می توانم انجام دهم که انگیزه داشته باشم و بر درس متمرکز شوم؟"

انگیزه به عنوان یک فرایند درونی، راهنما و نگهدارنده رفتارهای معطوف به هدف تعریف می شود. من برای نوشیدن آب انگیزه دارم اگر تشنه باشم. من برای کار کردن با انگیزه ام چون به من پول خواهند داد. من برای مهربان بودن انگیزه دارم چون احساس خوبی نسبت به خودم خواهم داشت و دیگران از این موضوع قدردانی می کنند.

اما خیلی وقت ها به این سادگی نیست. در هر موقعیت یک ترکیب پیچیده از عوامل وجود دارد که بر انگیزه تاثیر می گذارد. شما ممکن است انگیزه درونی و بیرونی را شنیده باشید—من برای کار کردن انگیزه دارم چون به من پول خواهند داد (عامل بیرونی) اما علاوه بر این من برای کار کردن انگیزه دارم چون کاری را که انجام می دهم باور دارم و باور دارم در خودم، خانواده ام و دنیا تغییری ایجاد می کنم (عامل درونی).

عواملی که به طور خاص بر دانشجویان اثر می گذارد شامل دانشجو- آیا توانایی انجام کار را دارند، آیا برای یادگیری ارزش قائل اند، به کاری که انجام می دهند علاقه مند هستند؟؛ ارتباط دانشجو با استادها- آیا استادها را درگیر و علاقه مند می یابند، آیا احساس می کنند استادها در ارزیابی هایشان منصف هستند و یا برای حمایت مناسب در دسترس هستند؛ محتوا و روش درسی - آیا محتوا و روش درس جالب است، آیا به اهداف بزرگتر زندگی دانشجو مرتبط است، و محیط – آیا دانشجو در محیطی امن و مثبت است، که نیازهای اساسی را رفع کند و رشد را تشویق کند؟

سوالاتی که می توانید از خود بپرسید:

آیا من آن طور که باید و می خواهم پیشرفت می کنم؟ اگر این طور نیست آیا به خاطر این است که من مناسب این درس یا روش مطالعه آن نیستم؟ آیا در ارتباط برقرار کردن با استادها یا شیوه تدریس آن ها مشکل دارم؟ اگر این طور است با استاد مشاور، یک مشاور تحصیلی یا شلغی صحبت کنید.

آیا در زندگی شخصی ام آرامش دارم؟ وقتی ما درگیری های زیادی داریم این درگیری ها می توانند اثر زیادی بر سطح انگیزه ما بگذارند. استرس زیاد منجر به افکار منفی (منفی بافی) و احساس ناتوانی می شود و باعث می شود احساس کنیم که نمی توانیم تمرکز کنیم. اگر این طور است با یک مشاور در مرکز مشاوره دانشگاه صحبت کنید.

آیا می دانم هدف بزرگترم چیست؟ اگر برایمان واضح باشد در چه مسیری حرکت می کنیم و به کجا می رسیم، این می تواند به ما کمک کند وقتی فشارهای یک درس زیاد است انگیزه خودمان را حفظ کنیم. اگر شما به خاطر این که والدین تان، معلمانتان یا دوستانتان فکر می کردند رفتن به دانشگاه خوب است الان در دانشگاه هستید ممکن است سخت تر باشد انگیزه خودتان را حفظ کنید. اگر این طور است یک مشاور (در صورت امکان مشاوره شغلی) می تواند شما را راهنمایی کند تا کاری را که دوست دارید انجام بدهید پیدا کنید. هیچ وقت برای پیدا کردن چیزی که دوست دارید دیر نیست حتی اگر وارد دانشگاه شدید اما نمی دانید که چرا به اینجا آمده اید.

آیا من هنر درس خواندن را یاد گرفته ام؟

موفقیت و انگیزه داشتن در تحصیل به همان اندازه که به یادگرفتن محتوایی که در کلاس ارائه می شود بستگی دارد، به این مربوط است که چه قدر با شیوه مطالعه کردن آشنایی دارید. ارتقاء به سطح بالاتر یادگیری پژوهش-محور ممکن است برای شما استرس ایجاد کند و باعث شود انگیزه تان را از دست بدهید. وقتی احساس می کنید گم شده اید، سخت است بر درس خواندن متمرکز باقی بمانید. اگر این طور است ممکن است لازم باشد به مشاوران تحصیلی در مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کنید یا در این باره مطالعه کنید تا با شیوه درس خواندن در دانشگاه آشنا شوید.

زندگی تان را متعادل کنید

اگر به سوال های بالا پاسخ دادید و هنوز در انگیزه مشکل دارید، می توانید به وضعیت تعادل در زندگی تان نگاهی بیاندازید. بعضی اوقات اگر تعادل کافی در زندگی ما وجود نداشته باشد حفظ انگیزه مشکل می شود.

مسأله اینجا فقط مدیریت زمان نیست، هر چند آن هم بخشی از مسأله است. اما مسأله به "مدیریت انرژی" مربوط می شود. این موضوع شامل مدیریت فشار دانشگاه، کار، فعالیت های داوطلبانه، و زمان های تفریح با دوستان می شود، اما از طرف دیگر به تعادل برقرار کردن میان سه موضوع بستگی دارد: استرسی که الآن احساس می کنیم، استرسی که از موارد بالا به ما وارد می شود و پاسخ های درونی بدنمان.

وقتی تحت مقدار زیادی استرس هستیم و احساس می کنیم که باری اضافی بر دوشمان قرار دارد، مغز ما مقابله با آن بار اضافی را در اولویت قرار می دهد و چیزهایی مانند مطالعه به آخر لیست اولویت ها منتقل می شوند. وقتی بار فشار روانی را از دوش خود کم کنیم، بعضی وقت ها انگیزه باز می گردد چون به مغز ما اجازه می دهد که استراحت کند و دوباره روی چیزهایی مانند مطالعه تمرکز کند.

 استرس خود را ارزیابی کنید

قدری به این فکر کنید که در زندگی شما چه می گذرد.

چه عوامل استرس زایی دارند شما را تحت تأثیر قرار می دهند؟ از خودتان بپرسید که آیا می توانید یک تغییر کوچک ایجاد کنید تا اثر آن عامل استرس زا را بر خودتان کم کنید—و برای این کار دو راه وجود دارد.

تغییری در زندگی ایجاد کنید که عامل استرس زا حذف شود. مثلا یک شیفت کاری را حذف کنید یا به طور موقت یکی از تعهدات خودتان را قطع کنید و به خود استراحت دهید.

تغییری در زندگی ایجاد کنید که اثر عامل استرس زا را کم کند. مثلا پیاده روی روزانه را جزو اولویت های خود قرار دهید، تنفس موثر را یاد بگیرید، هر روز زمانی را برای فکر کردن راجع به چیزهایی که از آن ها راضی هستید یا نعمت هایی که شکرگزار آن ها هستید، صرف کنید، یا با اعضای خانواده خود تلفنی صحبت کنید.

یک تمرین برای انگیزه

بعضی وقت ها انگیزه به این دلیل از بین می رود که ما آن قدر به جزئیات یک درس (یا یک موقعیت) نزدیک هستیم که تصویر بزرگتر از میدان دید ما خارج می شود.

داستان زندگی خود را نقاشی کنید

  • سه برگه کاغذ و تعدادی مداد شمعی تهیه کنید.
  • در یک برگ، تصویر موقعیت کنونی خود را بکشید. درکنار آن چند کلمه راجع به اینکه به چه چیزهایی فکر می کنید و چه احساسی دارید بنویسید.
  • در برگه دوم تصویری را بکشید که فکر می کنید 5 سال آینده در آن موقعیت باشید. تا جایی که می توانید جزئیات تصویر آینده را رسم کنید و کنار آن چند کلمه راجع به فکر و احساستان نسبت به این تصویر از آینده بنویسید.
  • برگه سوم را میان برگه اول و دوم قرار دهید. قدم های کوچکی را که می تواند به شما کمک کند از برگه اول به برگه دوم برسید بنویسید یا برای آن ها دیاگرامی رسم کنید.
  • در آخر این تمرین، از طرف خودتان در تصویر آینده چند نصیحت خردمندانه برای خودتان در تصویر زمان حال بنویسید.