هرم یادگیری توسط موسسه لابراتوارهای آموزشی ملی امریکا یا NTL در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد و به طور وسیع در فضای آموزش و پرورش گسترش یافت

قبل از آن مخروط مشابهی به نام مخروط تجربه در کتاب روش های صوتی-تصویری ادگار دیل (Edgar Dale) مطرح شده بود.

در این مدل ادعا می شود که افراد در شیوه های مختلف یادگیری میزان مختلفی از مطالب را می توانند به خاطر بسپارند که کم ترین آن ها با گوش دادن به کلاس درس و بیش ترین آن ها با درس دادن به دیگران اتفاق می افتد

در این هرم برای هر یک از فعالیت های یادگیری یک درصد مشخص شده است. اگرچه ادعا شده است که این درصدها بر اساس پژوهش های علمی است، منشا این پژوهش ها مشخص نیست (Letrud, 2012)

خوب اگر دوست دارید این درصد ها را بدانید می توانید آن ها را در زیر پیدا کنید:

  • ۵٪ وقتی که افراد با درس گوش دادن یاد می گیرند
  • ۱۰٪ وقتی که افراد با مطالعه یاد می گیرند
  • ۲۰٪ وقتی با استفاده از مطالب صوتی و تصویری یاد می گیرند
  • ۳۰٪ وقتی با استفاده از مشاهده و نمایش یاد می گیرند
  • ۵۰٪ وقتی هنگام یادگرفتن به صورت گروهی بحث می کنند
  • ۷۵٪ وقتی آن چه یاد می گیرند را به صورت عملی تمرین می کنند
  • ۹۰٪ وقتی به فرد دیگری درس می دهند

چه حقیقتی در مفهوم هرم یادگیری وجود دارد؟

با اینکه درصدهای بالا شواهد پژوهشی ندارند، یک حقیقت در مدل هرم یادگیری وجود دارد و آن اینکه از اثر یادگیری فعال، تنوع دادن به یادگیری به استفاده از شیوه های مختلف و انگیزه های اجتماعی در یادگیری صحبت می کند.

مطرح شدن شیوه های مختلف یادگیری در این هرم ما را یاد این می اندازد که یادگیری می تواند به شیوه های مختلفی اتفاق بیفتد و اگر یک نفر به یک شیوه یادگیری علاقه ای ندارد می تواند علاقه خود را در شیوه های دیگر پیدا کند.

با اینکه درصدها در این هرم جدا جدا هستند و تجمعی نیستند، اگر به آن ها به صورت تجمعی فکر کنید به تصور دقیق تری از فرایند یادگیری می رسید چون حداقل مساله مهم تکرار در یادگیری را می توان دید. به عبارت دیگر اگر کسی از تعدادی از روش هایی که در این هرم گفته شده است استفاده کند میزان به خاطر سپردن اطلاعات او افزایش پیدا می کند چون در هر بار دارد به شیوه ای متفاوت موضوع را تکرار می کند وگرنه این شیوه های مختلف هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و همه در بافت خودشان قابل استفاده و موثر اند (Lalley & Miller, 2007). همان طور که در مفهوم مخروط تجربه که ادگار دیل آن را مطرح کرده بود روش های مختلف یادگیری عدد نداشتند و او گفته بود این مخروط هیچ ترتیبی در مورد روش های مختلف یادگیری بیان نمی کند (Letrud, 2012). مثلا اگر شما درس را گوش بدهید، بعد از آن مطالعه کنید، در کارگاه های عملی آن چه ارائه شده است را تمرین کنید و در نهایت به یکی از دوستانتان درس بدهید میزان بیش تری ازاطلاعات را به خاطر می سپارید چون مطالب چند بار برای شما تکرار شده اند. و شما انگیزه بیش تری برای این تکرار دارید چون یک تکرار کسل کننده نیست.

چرا درس دادن به یادگیری کمک می کند؟

در هرم یادگیری گفته می شود وقتی شما مطلبی را درس می دهید ۹۰٪ مطالب را به خاطر می سپارید. این درصد به نظر شما یک مقدار بالا به نظر نمی رسد؟ همان طور که گفتیم این درصد ساختگی است و مبنای علمی ندارد. اما به چند دلیل درس دادن به یادگیری کمک می کند :
  1. درس دادن به شما انگیزه می دهید.
  2. وقتی شما خودتان را در معرض درس دادن قرار می دهید مثلا با دوستی قرار می گذارید که به او درس بدهید یا از کسی بابت درس دادن پول دریافت می کنید این موضوع به شما انگیزه می دهد. چون فردی که به او یاد می دهید از شما انتظار دارد که مطالب را به او درست درس بدهید و اینکه خوب یاد بگیرد. پس او انتظار دارد شما خوب یاد داشته باشید و به علاوه سامان دهی شده به او درس بدهید.
  3. شما در درس دادن مطالب را تکرار می کنید
  4. انگیزه های بالا باعث می شوند شما برای درس دادن با مطالعه بسیار آماده شوید و احتمالا خودتان را قبل از درس دادن به فرد آماده می کنید، پس تکرار هم می کنید.
  5. شما در درس دادن خود را آزمون می کنید
  6. به علاوه اگر نتوانید خوب درس بدهید بعد از درس دادن با نقاط ضعف خود آشنا می شوید و می توانید آن ها را بهبود بدهید. پس درس دادن یک روش خودآزمایی است. در مطالعه ای توسط Karpicke & Blunt (2011) که در مجله Science منتشر شد مشخص شد که آزمون کردن مطالب بیش تر از تکرار آن ها یا تشکیل نقشه های ذهنی برای آن ها یادگیری را افزایش می دهد. البته این آزمون دادن لزومی ندارد با درس دادن به دیگران باشد می تواند با امتحان گرفتن از خود باشد.
اما دقت داشته باشید درس دادن به خودی خودش یک روش یادگیری محسوب نمی شود. (Letrud, 2012) شما برای اینکه بتوانید خوب درس بدهید باید مطالب را یادبگیرید و این به مقدار زیادی مطالعه نیاز دارد. بنابراین لازم است با روش های مطالعه و اینکه چگونه برای مطالعه به خود انگیزه بدهید آشنا شوید.

فعال یا غیرفعال، مساله این است!

چیزی که باعث شده هرم یادگیری در فضای آموزش به یک مدل معروف تبدیل شود تاکید آن بر روش های یادگیری فعال در برابر منفعلانه است. اما فعال یا فعال نبودن یک روش یادگیری به نوع آن روش بستگی ندارد

به عنوان مثال شما هنگام گوش دادن به درس می توانید به صورت فعال یادداشت برداری کنید. می توانید چیزهایی که علاقه شما را به خود جلب می کند بنویسید تا بعدا در مورد آن ها بیش تر یاد بگیرید. می توانید هنگام خواندن مطالب را تحلیل کنید، از تفکر انتقادی استفاده کنید یا مطالب را در چارچوب چیزهایی که تا کنون یادگرفته اید قرار دهید. به عبارتی فعال یا منفعل بودن به شما بستگی دارد!

منابع

Karpicke, J. D., & Blunt, J. R. (2011). Retrieval practice produces more learning than elaborative studying with concept mapping. Science, 331(6018), 772-775.

Lalley, J. P., & Miller, R. H. (2007). The learning pyramid: Does it point teachers in the right direction? Education (Chula Vista), 128(1), 64–79.

Letrud, Kåre. (2012). A rebuttal of NTL Institute's learning pyramid. Education. 133. 117-124.