زوجین ممکن است به دلایل مختلفی دچار سوءتفاهم شوند که عمدتاً ناشی از مشکلات ارتباطی است. در اینجا دلایل کلیدی به همراه مثالها و راهحلهای ممکن ارائه می شود:
1. ارتباط ناکافی
بسیاری از زوجین در بیان افکار و احساسات خود به وضوح مشکل دارند. به عنوان مثال، یکی از طرفین ممکن است بگوید: "آیا امشب حوصله رفتن به بیرون را داری؟" بدون اینکه به طور مستقیم خواسته خود را برای جشن سالگرد بیان کند. طرف دیگر ممکن است این جمله را به عنوان یک سوال ساده ببیند و پاسخ منفی دهد که منجر به ناامیدی میشود.
راهحل: زوجین باید تمرین کنند که ارتباط مستقیم داشته باشند و خواستهها و نیازهای خود را به صراحت بیان کنند.
2. ابهام و غیرمستقیم بودن
بیان مبهم میتواند منجر به سردرگمی شود. برای مثال، اگر یکی از طرفین دعوت یک دوست را ذکر کند اما مشخص نکند که آیا شامل هر دو نفر میشود یا خیر، طرف دیگر ممکن است احساس طرد شدگی کند.
راهحل: زوجین باید تلاش کنند تا در گفتگوهای خود شفافیت بیشتری داشته باشند و احساسات و خواستههای خود را به وضوح بیان کنند.
3. تدافعی بودن
ارتباط تدافعی میتواند پیام واقعی را پنهان کند. برای مثال، اگر یکی از طرفین درباره دیدن خانواده سوال کند و طرف دیگر پاسخ منفی دهد، این میتواند احساس رد شدن را ایجاد کند.
راهحل: زوجین باید بر روی شناسایی تمایلات تدافعی خود کار کنند و بر روی درک نیت واقعی یکدیگر تمرکز کنند.
4. تفاوت در سبکهای گفتاری
تفاوت در نحوه صحبت کردن میتواند مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، اگر یکی از طرفین آرامتر صحبت کند و دیگری سریعتر پاسخ دهد، ممکن است طرف اول احساس کند که مورد توجه قرار نمیگیرد.
راهحل: زوجین باید از سبکهای گفتاری یکدیگر آگاه شوند و تلاش کنند تا با ریتم ارتباطی یکدیگر سازگار شوند.
5. عدم توجه و واکنش غیرکلامی
عدم وجود واکنشهای غیرکلامی مانند تکان دادن سر به نشانه تایید یا ابراز احساسات میتواند موجب سوءتفاهم شود. برای مثال، اگر یکی از طرفین با بیتوجهی گوش دهد، طرف دیگر ممکن است احساس کند که نادیده گرفته شده است.
راهحل: زوجین باید به طور آگاهانه بازخوردهای کلامی و غیرکلامی در طول گفتگوها ارائه دهند تا نشان دهند که در حال گوش دادن و درک یکدیگر هستند. بنابراین گوش دادن فعال می تواند باعث برطرف شدن سوء تفاهم شود.
6. تفاوت در سبکهای گفتاری
تفاوت در زمانبندی و سرعت گفتار میتواند تنش ایجاد کند. به عنوان مثال، یک زن ممکن است از همکار مرد خود ناراحت شود زیرا او به سرعت به سوالات پاسخ میدهد و این رفتار را به عنوان عدم احترام تعبیر کند.
راهحل: زوجین باید بر روی شناسایی سبکهای گفتاری یکدیگر کار کنند و قواعدی برای گفتگو تعیین کنند تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود.
7. نقاط کوری و نقاط ناشنوایی
حتما شما از آموزش رانندگی به یاد دارید که آنجا به رانندگان یادآور می شوند که نقاطی در دور اتومبیل وجود دارد که در هیچ کدام از آینه ها و از طریق میدان دید شیشه ها دیده نمی شود . بنابراین راننده باید از وجود این نقاط کور آگاه باشد تا از تصادف جلوگیری کند. همچنین راننده باید بداند که سایر وسایل نقلیه نیز نقطه کور دارند. حالا در رابطه بین زوجین هم ممکن است نقاط کور و نقاط ناشنوایی وجود داشته باشد .اگرچه نقاط کوری یا ناشنوایی یکی از زوجین ممکن است ناشی از این باشد که یکی از آن ها به اندازه کافی به پیام های دیگری حساس نیست، اما اغلب میتوان آنها را به حساسیت بیش از حد و تدافعی بودن نسبت داد. افراد ممکن است آنچه را که نمی خواهند بشنوند، نادیده بگیرند، زیرا پیام ممکن است به یک حوزه آسیبپذیر مربوط باشد. گاهی اوقات بحثهای ظاهراً بی خطر میتوانند تهدیدی برای عزت نفس یکی از زوجین باشد و به او بر بخورد. در چنین شرایطی فرد برای محافظت از خود در برابر آسیب به غرورش یا محافظت دربرابر احساس طرد، دفاعهایی ایجاد می کند که دیدش را نسبت به مشکل عملی مسدود میکند. به عنوان مثال، اگر یکی از زوجین فرد مغروری باشد و طرف دیگر فردی باشد که احساس حقارت می کند این باعث ایجاد یک دیوار ارتباطی بین آن ها می شود.
گاهی اوقات یکی از همسران ممکن است کاملاً نسبت به تأثیر شخصیت خود بر همسرش نا آگاه باشد (نقطه کور). به عنوان مثال،یک وکیل را در نظر بگیرید که با یک زن خانه دار زندگی می کند. این وکیل نمی داند چگونه تاکتیک های خصمانه خود را به اتاق دادگاه محدود کند و آن ها را با خود به خانه نیاورد. بنابراین از "تحقیر کردن" همسرش و برنده شدن در برابر او در زندگی لذت می برد و غافل است از اینکه شخصیت او برای این رابطه نقطه کور ایجاد کرده است . بنابراین بعضی اوقات او سخنان همسرش را مسخره می کند . از طرفی همسرش نمی تواند به او بگوید چه قدر از این تمسخرها ناراحت است. و موقع هایی هم که تلاش کرده است این را بگوید برچسب "حساس بودن" دریافت کرده است . آقای وکیل ما صرفا به این موضوع توجه ندارد که شخصیت تهاجمی او اگرچه در دادگاه خوب عمل می کند اما در خانه دارد آسیب می زند.
از طرفی خانم خانه دار ما نمی داند که شاید باید مهارت جرات ورزی بیش تری بیاموزد. هیچ کدام از این دو از قصد ارتباط را سد نمی کنند. آن ها صرفا نمی دانند چه اتفاقی دارد می افتد. این همان مفهوم نقطه کور یا ناشنوایی است.
راهحل: زوجین باید بر روی افزایش آگاهی از نیازها و احساسات یکدیگر کار کنند و سعی کنند ارتباطات معناداری برقرار کنند.
8. سبکهای پرسشگری
سوال پرسیدن میتواند منجر به سوءتفاهم شود، زیرا ممکن است طرف مقابل سوالات را به عنوان چالشی برای توانایی یا صداقت خود تلقی کند.
پرسیدن سوالات ظاهراً راه بسیار عادی برای ادامه گفتگو است. ما سوالات را نه تنها برای دریافت اطلاعات بلکه برای دریافت حمایت، فهمیدن خواستههای طرف مقابل، مذاکره و اتخاذ تصمیمات مطرح میکنیم. با این حال، پرسیدن سوالات ممکن است منجر به سوءتفاهم و ناراحتی شود. سوالات واضحاً ارزشمند هستند، اما فردی که مورد سوال قرار گرفته ممکن است پرسشگری را چالشی برای صلاحیت یا صداقت خود تلقی کند.
برخی افراد ممکن است سوالات را تهدید تلقی کنند. آنها پرسشگری را نوعی کاوش تصور کرده و فکر می کنند فرد پرسشگر تلاش داند تا نقاط ضعف آن ها (به نوعی مانند دندانپزشکی) را کشف کنند. در مقابل برخی همسران بیشتر از حد نیاز کاوش می کنند زیرا این نیازهای عاطفی آن ها را برآورده کنند. آن ها صرفا می خواهند درباره طرف مقابل بیش تر و بیش تر بدانند.
مثلا ممکن است یک زن با خودش این طور فکر کند که: "من دوست دارم وارد ذهن مردم شوم و ببینم چگونه کار میکنند." اما وقتی این رویکرد را با شوهرش استفاده می کند، او از آنچه که به عنوان یک بازجویی مداوم تصور کرده است ناراحت می شود.
بعضی اوقات، سوالات "چرا" گاهی اوقات حاکی از بیاعتمادی یا حتی شک هستند. به عنوان مثال این داستان را در نظر بگیرید:
علی و سارا چند سالی است که با هم زندگی میکنند. علی به تازگی در یک پروژه مهم در محل کارش مشغول شده و ساعات کاریاش افزایش یافته است. او هر روز دیرتر به خانه میآید و این موضوع باعث نگرانی سارا شده است. یک شب، وقتی علی به خانه میرسد، سارا که نگران است از او میپرسد: "چرا اینقدر دیر آمدی؟" علی که خسته و تحت فشار است، به این سوال پاسخ میدهد: "من در حال کار روی یک پروژه مهم هستم و باید تا آخر هفته آن را تمام کنم." سارا با نگرانی ادامه میدهد: "چرا هیچ وقت درباره پروژهات با من صحبت نمیکنی؟" در اینجا، سوال سارا ممکن است به نظر برسد که ناشی از بیاعتمادی یا شک نسبت به علی است، اما واقعیت این است که او فقط میخواهد بیشتر دربارهی زندگی حرفهای همسرش بداند و احساس کند که در جریان امور قرار دارد. این گفتگو ممکن است به سوءتفاهم منجر شود، زیرا علی فکر میکند سارا به او شک دارد، در حالی که سارا تنها به دنبال ارتباط عاطفی بیشتری با همسرش است.
راههایی وجود دارد تا سوالات بدون استفاده از کلمه "چرا" مطرح شوند:
- "میتوانی توضیح بدهی پروژه ات درباره چیست؟"
- "آیا مشکلی درباره رسیدن به خانه سر وقت وجود دارد؟"
تفاوتهای بین شوهر و همسر در استفاده از پرسشگری ممکن است ریشه در تربیت آنها داشته باشد. در برخی خانوادهها والدین دائماً درخواست توضیح دارند و درخواست توضیح دادن تقریباً طبیعی محسوب میشود؛ اما در خانوادههای دیگر معمولاً توضیح خواسته نمیشود یا داده نمیشود.
همسری که از نوع اول خانواده آمده باشد ممکن است اغلب سوال بپرسد؛ در حالی که کسی که در خانوادهای کم حرف بزرگ شده عادت ندارد مورد سوال قرار گیرد—یا پاسخ دهد. بنابراین چنین فردی ممکن است سؤال همسرش را چالشی یا تجاوز به حریم خصوصی تلقی کند.
خطراتی نیز وجود دارد اگر کسی خیلی کم سؤال بپرسد. همسرانی که هرگز سؤال نمی پرسند احتمالاً طبق حدس های خود پیش خواهند رفت؛ حدسهایی که بعضی اوقات ممکن است اشتباه باشند. علاوه بر این، یک همسر ممکن است چنین سکوتهایی را نشانهای از عدم علاقه تلقی کند.
راهحل: زوجین باید روشهای پرسشگری خود را بازنگری کنند و از سوالات بیپاسخ یا اتهامی پرهیز کنند تا فضای گفتگو مثبت باقی بماند.