بیشتر افراد یک نیروی درونی برای پیشرفت عملکرد خود در بعضی تکالیف تجربه می کنند، تکالیفی مثل دویدن سریع تر یک مسافت ، به دست آوردن نمره بالاتر در یک امتحان. اما بی نقص گرایی مسیر سالمی برای عالی بودن نیست.
کسانی که برای عالی بودن به شیوه سالم تلاش می کنند، لذت اصیلی در تلاش برای رسیدن به استانداردهای بالا می برند. اما، بی نقص گرایی، به تلاش هایی با شک به خود و ترس از عدم تایید و طرد منجر می شود.
بی نقص گرایی
- تعیین استانداردهای خارج از دسترس و دور از منطق
- هرگز به چیزی کمتر100 درصد راضی نشدن
- افسردگی یا ناامیدی بعد از مواجه با شکست
- مشغولیت ذهنی با ترس از شکست و عدم تایید
- اشتباه را به عنوان شاهد بی ارزشی دیدن
- بیش از حد دفاعی شدن در زمانی که مورد انتقاد واقع شدن
تلاش سالم
- تنظیم استانداردهای بالا اما در دسترس
- لذت بردن از مسیر به اندازه لذت از نتیجه
- بازگشت سریع به انرژی بعد از شکست و یا ناامیدی
- مهار کردن اضطراب طبیعی و ترس طبیعی از شکست
- دیدن اشتباهات به عنوان فرصت هایی برای رشد و یادگیری
- واکنش مثبت به انتقاد سازنده
بی نقص گرایی: افسانه ها و واقعیت ها
افسانه: من اگر بی نقص گرا نبودم موفق نمی شدم.
واقعیت: اگرچه برخی بی نقص گراها به طور چشمگیری موفق هستند، آن چه آنها متوجه آن نیستند این است که دلیل موفقیت شان این تلاش وسواسی نیست.
هیچ مدرکی وجود ندارد که یک بی نقص گرا موفق تر از همتایان غیر بی نقص گرای خود باشد. در واقع، شواهدی وجود دارد که افراد بی نقص گرا با استعداد، مهارت و هوش مشابه با افراد غیر بی نقص گرا، عملکرد موفق کمتری داشتند.
افسانه:بی نقص گرا ها کارها را درست انجام می دهند.
واقعیت: اغلب بی نقص گرا ها مشکلاتی در به تعویق انداختن، جزئیات فراموش شده و بهره وری پایین دارند.
بی نقص گرا ها به تفکر همه یا هیچ گرایش دارند. آن ها اتفاقات را یا خوب یا بد می بینند، کامل یا ناقص بدون حد وسط. اینکه فرد از خود کامل بودن را بخواهد می تواند به سرعت انرژی فرد را به تحلیل ببرد. دانشجویی که درگیر بی نقص گرایی است، ممکن است تکلیف را با هفته ها تاخیرانجام دهد (یا حتی هیچ وقت انجام ندهد). تا این که تکلیف را سر موقع اما کمتر از عالی بدهد. یک 100% گرا، زمان زیادی را صرف جزئیات غیرمهم یک پروژه می کند و زمان تحویل به موقع را از دست می دهد.
افسانه: بی نقص گرا ها برای غلبه بر تمام موانع موفقیت مصمم هستند.
واقعیت: رفتارهای بی نقص گرایانه، آسیب پذیری فرد در برابر افسردگی، قفل شدن ذهن موقع نوشتن، اضطراب عملکرد و اضطراب اجتماعی، و دیگر موانع موفقیت را افزایش می دهد. این موانع بهره وری و موفقیت حاصل تمرکز بی نقص گرایان بر نتیجه به جای تمرکز بر روند انجام تکلیف است، 100% گرا ها به طور گسترده ای بر نتیجه تلاش های خود تمرکز می کنند. این که آن ها بی وقفه و بدون آرامش به دنبال رسیدن به هدف نهایی هستند، می تواند به طور جدی تلاش هایشان را با مانع مواجه کند.
استراتژی های مقابله ای
- یک لیست از مزایا و معایب تلاش برای کامل بودن تهیه کنید. وقتی شما لیست خودتان را از سود و زیان ها می سازید، ممکن است متوجه شوید زیان هایش خیلی زیاد است. شما ممکن است کشف کنید که مشکلات ارتباطی، اعتیاد به کار، خوردن و مشکلات سوء مصرف مواد و دیگر رفتارهای اجباری (به علاوه همراهی اضطراب، احساس بی کفایتی و غیره) در واقع به آن چه بی نقص گرایی برای شما دارد، می چربد.
- آگاهی خودتان را از ماهیت انتقادی افکار همه یا هیچ خود افزایش دهید و این که چطور آن افکار به سایر افراد در زندگی تان گسترش پیدا می کند. یاد بگیرید افکار منطقی و واقعی تری را با افکار انتقادی که به آن عادت کرده اید، جایگزین کنید. وقتی خودتان (چه خودتان و چه دیگران) را در حال انتقاد کردن از یک عملکرد کمتر از 100 درصد می یابید، خودتان را متوقف کنید و به بخش های خوب عملکرد فکر کنید، سپس سوالهایی مانند این از خودتان بپرسید: واقعا آنقدر که من فکر میکنم بد است؟ دیگران آن را چطور می بینند؟ آیا با توجه به افراد درگیر پروژه و شرایط این کار، این عملکرد در حد معقول خوب است؟
- درباره آن چه می توانید انجام دهید واقع بین باشید. با تنظیم اهداف منطقی تر، شما به تدریج خواهید فهمید که "کامل نبودن" منجر به تنبیهی که شما انتظار دارید و می ترسید، نمی شود. تصور کنید هر روز برای آرام سازی و ورزش شنا کنید، با اینکه به سختی می توانیم 15 دور طول استخر را شنا کنید، هدف 20 دور طول استخر را برای خودتان تنظیم کنید. اگر شما 100% گرا باشید شما ممکن است به زودی احساس ناامیدی در عملکردتان کنید و برای بهبود عملکردتان مضطرب شوید. به خاطر اینکه تمرکز شما روی پیامد است، شما احساس تفریح یا رضایت کمی در مقابل تلاش هایتان به دست می آورید. ممکن است حتی شنا کردن را به خاطر اینکه "به اندازه کافی خوب نیستید" رها کنید . یک دیدگاه سالم تر این است که به خودتان بگویید 15 دور برای الان کافی است. بنابراین شما بدون اضطراب شنا کردن را ادامه می دهید. شما الزاما از تلاش برای بهبود دست نمی کشید، اما هدف اصلی شما از شنا کردن ورزش و آرامش می شود صرف نظر از هر تعداد دورکه بتوانید شنا کنید.
- بازه زمانی برای هر کدام از پروژه ها(تکالیف) تعیین کنید. وقتی زمان تمام شد، بروید و کارهای بعدی تان را انجام دهید. این تکنیک به تعویق انداختن را، که معمولا ناشی از بی نقص گرایی است، کاهش می دهد. تصور کنید شما باید منابع یک مقاله را پیدا کنید و برای امتحان هم مطالعه کنید . برای مثال تصمیم بگیرید فقط 2ساعت مطالعه کنید و فقط 4 ساعت برای امتحان مطالعه کنید. اگر شما محدودیت زمانی تان رو حفظ کنید تمام روز صرف را صرف جستجوی منابع کمیاب نمی کنید و لازم نیست اخر شب، وقتی انقدر خسته اید بازدهی ندارید، مطالعه کنید.
- یاد بگیرید چطور انتقادگرایی را مدیریت کنید. بی نقص گرا ها اغلب انتقاد را به عنوان یک حمله شخصی می بینند که منجر به پاسخ دفاعی آن ها می شود. نسبت به خودتان و نسبت به انتقاد بیشتر واقع گرا باشید (تا اینکه بر اساس احساسات خودتان را انتقاد و تفسیر کنید). به خودتان یادآوری کنید که اگر از اشتباهات جلوگیری کنید، یادگرفتن و رشد را هم متوقف می کنید. به خودتان یادآوری کنید که انتقاد یک چیز طبیعی است که می توان از آن یاد گرفت به جای اینکه فکر کنید چیزی است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.