نوپیاژه ای ها چه کسانی هستند؟ نظریه های نو پیاژه ای رابی کِیْس و کورت فیشر
رابی کِیْس (Robbie Case)
رابی کیس معتقد است تغییرات شناختی وابسته به افزایش ظرفیت حافظه کاری (working memory capacity) یا به عبارت دیگر فضای پردازش اجرایی (executive processing space) است که یعنی بیشترین طرحواره های مستقلی که یک کودک در هر لحظه می تواند پردازش کند. این حافظه کاری به دو شیوه افزایش می یابد؛ یکی از طریق سریعتر و خودبخودی تر شدن فعالیت ها، به این صورت که وقتی فعالیتی بخاطر مهارت یا تمرین اتوماتیک می شود فضای حافظه کاری را اشغال نمی کند پس فضا برای فعالیت شناختی دیگر هم باز می شود. دیگری از طریق رسش مغز که سبب افزایش مقدار اطلاعات استفاده شده کودک در تکالیف متعدد می شود و با میلین سازی و اتصالات نرونی صورت می گیرد.
ساختارهای پردازش اطلاعات در دیدگاه کیس
پیاژه معتقد است که کودکان به ابزار منطق مجهز می شوند اما کیس برای مدل سازی رشد شناختی ساختارهایی از دیدگاه پردازش اطلاعات را استفاده می کند، به طور خاص معتقد است که الف) شبکه های غنی کودکان از مفاهیم و روابط آنها وب) ساختارهای کنترل اجرایی در حل مساله کمک می کند.
این ساختارها فرایندهایی مانند؛ تعیین هدف، روش های جدید برای رسیدن به هدف، ارزیابی موفقیت را به کار می گیرند. فرایندهای دیگری هم وجود دارد که روش های موفق را دوباره ساختار می دهند تا در موقعیت های دیگر استفاده شود. (مثلا برای شمارش کودک هدف تعیین می کند؛ شمردن تعدادی شیء و روش جدید او برای شمارش این است که همزمان که عدد را می شمارد دست خود را روی هر کدام بگذارد)
ساختارهای شناختی مرتبط با تکلیف خاص یا ساختارهای شناختی کلی و عمومی دو بحث در رشد است که رابی کیس در این مورد (central conceptual structures) ساختارهای مفهومی خاص را مطرح می کند، که هر کدام نماینده یک بعد از دانش است و وقتی کودک به آن ساختار می رسد می توانند در همه ی اجزاء آن بعد این مهارت را به کار گیرد. مثلا ساختارهای مفهومی اعداد، فضا، تعامل اجتماعی.
همچنین در دیدگاه کیس به ظرفیت و تجربیات فرهنگی توجه بیشتری شده است.
رشد کودکان در نظریه کیس با تغییر کیفی مرحله مانند (مشابه مرحله، stagelike) مطرح شده است:
- – پیش بعدی یا پیش قصدی، (predimensional یا preintentional )
- – تک بعدی یا تک قصدی، (unidimensional یا uniintentional)
- – دوبعدی یا دوقصدی، (bidimensional یا bi-intentional)
- – دوبعدی یکپارچه یا دوقصدی یکپارچه، (integrated bidimensional یا integrated bi-intentional)
بطور مثال وقتی از کودکان خواسته شد داستانی درباره یک کودک و اسب پیر بگویند محتوای داستان آن ها چنین داستانی گفتند:
ü در پیش بعدی شخصیت ها را در یک وضع اجتماعی بدون اشاره به نیتها بیان کردند.
ü در تک بعدی داستانی مرتبط با انگیزه های شخصیت اصلی گفتند.
ü در دوبعدی زنجیره ای از دو یا چند رویداد متوالی را مطرح کردند که در رویداد اول به هدف نمی رسد اما در رویداد دوم به هدف می رسد.
ü در دوبعدی یکپارچه تلاش کردند تا طرح کلی، پیچیده و نظام مند بسازند.
در یک مثال دیگرمفهوم کیفی بودن مطرح شده است. تعدادی لیوان آب و تعدادی لیوان آب پرتقال و دو پارچ. در نسبت های متفاوت آب و آب پرتقال در دو پارچ ریخته می شود مثلا سوالاتی به این شکل که در پارچ اول دو لیوان آب و یک لیوان آب پرتقال و در پارچ دوم یک لیوان آب و یک لیوان آب پرتقال، کودک باید بگوید کدام بیشتر مزه آب پرتقال می دهد، پاسخ های کودکان در شرایط مختلف را ببینید:
پیش دبستانی : فقط بر اساس پایه ادراکی نظر دادند که به نظرشان کدام بیشتر آب پرتقال دارد.
5 تا 7 ساله : بر اساس پایه کمی یعنی هر کدام آب پرتقال بیشتری داشته باشد.
7 تا 9 ساله: به تعداد هر دو نوع لیوان (مثلا می گویند برابر است چون در این هم آب بیشتری است هم آب پرتقال بیشتر)
9 تا 11 ساله : به تفاوت در تعداد لیوان های آب در دو مجموعه توجه می کنند.
کورت فیشر (Kurt Fischer)
ساختارنگری پویا dynamic structuralism
در پاسخ به این که تنوع چرا و چگونه رخ می دهد، کورت فیشر ساختارنگری پویا را مطرح می کند که تفکر سازمان یافته (که دائما در حال تغییر است) وابسته به بافت های گذشته و فعلی است. مانند کیس به ساختار معتقد است اما ساختاری که ثابت نیست و بر فعالیت های کودکان در بافت های اجتماعی-فرهنگی توجه دارد. تفاوت ها را در سطح رشد، روزمره و فراگیر بیان می کند.
ساختارهای شناختی پویا هم نمایش دهنده فعالیت های کودکان در زمینه های اجتماعی-فرهنگی است و هم سازنده ساختار فعالیت های کودکان در زمینه های اجتماعی-فرهنگی است.
بافت (بویژه زمینه اجتماعی حمایتی) مهم است، همانطور که از مهارت های تفکر و یادگیری خود در فعالیت های گوناگون استفاده می کنند، آن مهارت ها را می سازند. مهارت یعنی بتوانند به یک شیوه سازمان یافته در یک موقعیت خاص رفتار کنند. مثل توانایی قصه گفتن، شمردن، ارتباط با دیگران.
کودکان در یک مرحله خاص قرار ندارند بلکه با توجه به فرصت های رشدی که در محیط اجتماعی شان برای هر مهارت خاص دارند، سطوح گوناگون کنش شناختی را در حوزه های مختلف نشان خواهند داد.
• مردم در موقعیت های متفاوت با افراد متفاوت و در حالت های هیجانی متفاوت، به شکل متفاوتی عمل می کنند (Fischer & Bidell, 2006, p. 314)
• افراد از طریق بدن های خود در جهان عمل می کنند و درک می کنند نه از طریق ذهن یا مغز فارغ از قید جسم (Fischer & Bidell, 2006, p. 316)
یک کودک ممکن است چند مسیر رشد متفاوت را برای مهارت های متفاوت دنبال کند و کودکان متفاوت مسیرهای رشدی متفاوت برای یک مهارت خاص (بجای استعاره نردبان رشد، از شبکه رشد استفاده می کند)
هر کودک یک میدان رشد developmental range دارد، که همراه با حمایت های زمینه ای مانند یادآورها، مدل ها و مشارکت با فرد پیشرفته تر کودک در بهترین سطح عملکرد خود optimal level عمل می کند.
بالاترین سطح مهارت کودک وقتی مستقل و با حمایت کم محیط عمل می کند سطح کارکردی functional level است.(Miller, 2011, pp. 89–97)
Miller, P. H. (2011). Theories of developmental psychology (5th ed). New York: Worth Publishers.