مراحل رشد شناختی پیاژه | نظریه پیاژه و نقاط قوت و ضعف آن

مراحل رشد شناختی پیاژه | نظریه پیاژه و نقاط قوت و ضعف آن

نظریه رشد شناختی پیاژه رشد شناختی را شامل چهار مرحله می داند:

 مرحله اول: حسی حرکتی (Sensorimotor) در کتاب لورا برک

زیرمرحله 1: بازتاب های نوزاد

زیرمرحله 2: واکنش چرخشی نخستین: عادت های حرکتی ساده (مثل مکیدن انگشت) که بر اساس بدن کودک استوار است، به طور محدود رویدادها را پیش بینی می کند (مثل باز کردن متفاوت دهان برای پستان یا قاشق)

زیرمرحله 3: واکنش چرخشی ثانوی: تکرار رویدادهای جالب محیط که توسط اعمال کودک اتفاق افتادند ( مثل حرکت دادن عمدی آویز تخت)

زیرمرحله 4: هماهنگی واکنش های چرخشی ثانوی: به پایداری شی می رسند؛ یعنی آگاهی از این که اشیا وجود دارند حتی وقتی دور از دید هستند، البته خطای A و B وجود دارد، رفتار عمدی و هدف گرا در آن ها شکل می گیرد (مثل کنار زدن پارچه و برداشتن اسباب بازی پنهان شده)، کمی تقلید شروع می شود (مثلا با قاشق هم بزنند)

زیرمرحله 5: واکنش چرخشی سوم: در چند محل به دنبال اسباب بازی های پنهان می گردند یعنی جستجویA-B را نشان می دهند.

زیرمرحله 6: بازنمایی ذهنی: می تواند اسباب بازی را که دور از دید کودک جابجا شده پیدا کند. تقلید معوق نیز صورت می گیرد یعنی رفتارهایی که حضور ندارند را به یاد می آورد و تقلید می کند. بازنمایی ذهنی ابزار مهم تفکر است.

(برک, 1393, pp. 270–274)

===MILLER===

مرحله اول: حسی حرکتی در کتاب پاتریشیا میلر

زیر مرحله 1: Modification of Reflexes  تغییر بازتاب ها:

با افزایش تعداد و نوع مکیدنی ها (پستانک، پتو، انگشت...) شناخت نوزاد از تفاوت اشیا افزایش می یابد.

گاهی چیزی برای مکیدن نیست اما کودک در حال مکیدن است (پیاژه مطرح می کند این تمایلی ذاتی برای تمرین مهارت ها است).

آغاز ساخت طرحواره ها در این زیرمرحله است که با مکیدن، ضربه زدن، گوش کردن، گرفتن آغاز می شود.

زیر مرحله 2: Primary Circular Reactions :

رشد گسترده و سریع طرحواره ها، (مثل مکیدن انگشت شست! تولید صدا و توجه به آن)

 دورانی بودن یعنی بعد از دیدن نتیجه تصادفی یک رفتار بارها و بارها تکرار می شود.

نخستین بودن یعنی متمرکز بر جسم نوزاد یا اطراف آن تا دیگر اشیا است.

رفتار آن ها بر اساس این قانون است که هرچیز که خارج از دید است، خارج از ذهن است.

زیر مرحله 3: Secondary Circular Reactions:

دومین بودن : یعنی مرتبط با اتفاقات جهان خارج است(مثل صدای جغجغه، ضربه به توپ).

جستجوی شی پنهان وقتی بخشی از آن پنهان باشد یا ناپید شدن آن را دیده باشد.

زیر مرحله 4: Coordination of Secondary Schemes

بخاطر ترکیب طرحواره ها و توانایی طرح ریزی و عمدی بودن آن ها می تواند از وسیله ها برای رسیدن به اهداف استفاده کند.

مهارت جستجوی شی پنهان شده را دارند البته در مکان اولی که آن را پنهان کرده باشند، اگر جای آن را تغییر داده باشند در همان محل اول به دنبال آن می گردند.

زیر مرحله 5: Tertiary Circular Reactions

در این زمان کودکان شبیه دانشمندانی در آزمایشگاه هستند  و محیط آزمایشگاه آن هاست. از طریق کاوش عمدی آزمون و خطا رفتار وسیله هدف مرجله قبل را گسترش می دهند، تا به  ابزارهای جدید برسند.

می توانند شی پنهان شده را پیدا کنند حتی با چند جابجایی، البته درصورتی که جابجایی ها را مشاهده کنند.

زیر مرحله 6: Invention of New Means Through Mental Combinations

آغاز پنهانی شدن تفکر

برای نشان دادن اشیا و رویدادها از نمادهای ذهنی استفاده می کنند.

مرحله دوم: دوره پیش عملیاتی (Preoperational)

بازنمایی ذهنی  Mental Representations

دونوع

        نمادها symbols : دارای مشابهت با اشیا یا رویدادهایی که نشانگر آن ها هستند، اغلب در بازی نمادین (مثل وقتی کودکی وانمود می کند خواب است)

        نشانه ها  signs : به شکل قراردادی با اشیا یا رویدادهای معین در ارتباط است (مثل زبان؛ کلمه میز به طور قراردادی تعیین شده است). کلمات « بیشتر، بلندتر، سنگین و ...» مفاهیم نهفته در این کلمات را آموزش می دهد.

1. خودمرکزبینی Egocentrism

منظور خودبزرگ بینی یا خودشیفتگی نیست، بلکه به تمایز ناتمام خود و جهان و از جمله افراد دیگر می گویند وگرایش به درک، فهمیدن و تفسیر جهان از دیدگاه خود کودک. (مثلا کودکی کتاب را مقابل صورتش گرفته و به فرد مقابل می گوید: "این چیست؟")

- امروزه تحقیقات نظریه ذهن نشان می دهد که کودکان 4 یا 5 ساله بیشتر از آن چه پیاژه فکر می کرد، درباره افکار دیگران می دانند.

2. انعطاف ناپذیری تفکر Rigidity of thought

یک مثال centration (مرکزگرایی) است، گرایش به توجه یا فکر کردن به یک بخش برجسته یک رویداد یا شی و ندیدن سایر خصوصیات. (اگر یک مقدار مشخص آب را در یک لیوان کوتاه و پهن بریزیم و همان آب را در یک لیوان بلند و باریک بریزیم، کودک خواهد گفت لیوان بلندتر بیشتر آب دارد).

تمرکز بر حالت ها نه فرایندها نیز به علت همین انعطاف ناپذیری تفکر است. وقتی آب را در دولیوان کوتاه و پهن و بلند و باریک جابجا می کنید کودک به قبل و بعد آب توجه می کند نه فرایند جابجایی، در واقع به ظاهر توجه می کند تا واقعیت.

شاید واضح ترین مثال فقدان برگشت پذیری است که نمی تواند در ذهن برگشت آب را به لیوان اول در نظر بگیرد.

3. استدلال نیمه منطقی Semilogical reasoning

دلایل کودک برای رویدادها  به روشی سطحی نه به روش منطقی ( بعدازظهر نیست چون من نخوابیدم، برف می آید تا ما بازی کنیم)

4. شناخت اجتماعی محدود Limited social cognition

قضاوت های کودک در این سن بر اساس متغیر های بیرونی است نه نیت فرد (مثلا چقدر خسارت وارد شده، چند تا استکان شکسته؛ تا این که عمدا بوده یا اتفاقی.

برداشت های اجتماعی کودک بر اساس تجربه شخصی و عینی محدود خود است. پیاژه از 200 کودک درباره فکرهایشان از هویت ملی و خارجی سوال کرد. جواب ها مثل من ایتالیا را دوست دارم چون کیک های خیلی خوشمزه ای دارد نه مثل سوئیس که در کیک هایش چیزی دارد که اشک آدم را درمی آورد.

مرحله سوم: دوره عملیاتی عینی (Concrete Operational Period)

  • در تکلیف نگهداری ذهنی عملیات  به آسانی دیده می شود؛ عملیات ذهنی برگشت پذیر به جهان فیزیکی ثبات می دهد. (مثلا مقدار آب با عوض کردن لیوان تغییر نمی کند، وزن سفال  شکسته با وزن سفال قبل شکستن یکی است)
  • عملیات درون گنجی طبقه ای (Class inclusion) که می فهمد ریزرده ها بخشی از رده گسترده تر هستند.(مثلا در تصویری که 8 گل آبی و 3 گل قرمز وجود دارد، در جواب این سوال که گل های آبی بیشتر است یا همه گل ها؛ پاسخ مرحله قبل گل های آبی است و این مرحله همه ی گل ها)
  • در قضاوت های اخلاقی خود نیات افراد را نیز در نظر می گیرند.

مرحله چهارم: دوره عملیاتی صوری (Formal Operational Period)

  •  به روش علمی فکر می کنند یعنی درباره رویداد فعلی یا بالقوه فرضیه می سازند و فرضیه را در برابر واقعیت آزمون می کنند، همه ی احتمالات ممکن را در ابتدا در نظر می گیرند و به فرایند حل مساله علاقمندند نه فقط به دنبال پاسخ صحیح باشند.
  • ایده ها و افکار انتزاعی را بررسی می کنند که می تواند شامل فکر کردن در مورد مسائل اجتماعی و اخلاقی یا آینده باشد (مثلا جنگ می تواند اخلاقی باشد و ..)
  • فکر کردن در مورد تفکر خود و تفکر دیگران از دیگر ویژگی های این مرحله است.
  • تفکر منطقی، انتزاعی و انعطاف پذیر می شود؛ رشد شناختی بعد از 15 سالگی در محتوای فکر است نه در ساختار تفکر.

حافظه

•        واکنش حافظه به ساختار شناختی کلی ( درک فعلی فرد از روابط) بستگی دارد.

•        حافظه یک درک فعال است تا یک درک ایستا و غیرفعال

•        خاطره در طول زمان محو می شود و خاطرات جدیدتر مانع یادآوری آن می شود

•        پیاژه علاوه بر مطالعه کنش حافظه ، برداشت های کودکان از حافظه را آزمود (50 سال بعد فراحافظه نام گرفت)

ارزشیابی نظریه پیاژه

نقاط قوت

  • نقش محوری شناخت را مطرح کرد (بجای مفاهیم تعمیم محرک، شرطی سازی، سن عقلی و ... که رایج بودند)
  • کشف جنبه های شگفت آور تفکر کودکان (برخی کودکان به گونه ای عمل می کنند که فکر نمی کنند اشیا ماندگار است، برخی ادعا می کنند تغییر شکل اشیا مقدار آن ها را تغییر می دهد)
  • گستره وسیع برای رشد مطرح کرد (هم شناخت و انتقال های بین آن و هم رابطه رشد شناختی با رشد اجتماعی و هیجانی ...)

نقاط ضعف

  •   از مرحله ای بودن رشد حمایت نشد.
  • در جنبه های اجتماعی و هیجانی رشد نقص دارد.
  • توانایی های هر دوره را دست کم گرفته است.

اصلاحات پیاژه روی نظریه اش

  • o در اواخر نوشته هایش روی مراحل تاکید کمتری کرد.
  • o بیشتر به ریزفرایندهای تعادل جویی توجه کرد مانند؛ درون سازی، برون سازی
  • o نقش امکان ها و روش ها را در فرایند رشد مطرح کرد (نظر قبلی پیاژه با تاکید بر منطق بود)
  • مثال: یک مکعب به کودکان نشان داده می شد که از تصویر مقابل ضلع هایی که دیده می شدند قرمز بودند و بعد از بچه ها خواسته می شد که رنگ طرف دیگر جعبه را حدس بزنند :
  • § 5 تا 6 سالگی (فقط رنگ قرمز)
  • § 7 تا 10 سالگی (سبز، بنفش، آبی و ...همین)
  • § 11 تا 12 سالگی (نامحدود) ؛ حدس نامحدود در محیط قابل مشاهده نیست و درونی ساخته می شود(Miller, 2011, pp. 39–59).
  • =MILLER=

Miller, P. H. (2011). Theories of developmental psychology (5th ed). New York: Worth Publishers.

برک, ل. (1393). روان شناسی رشد(از لقاح تا کودکی). تهران: نشر ارسباران.

رشد شناختی پیاژه رشد مرحله ای