کردار شناسی
کردارشناسی به عنوان یک رشته متمایز در دهه 1930 با حیوان شناسان اروپایی کنراد لورنز و نیکو تینبرگن مطرح شد.
مفاهیم اساسی در نظریه کردارشناسی
===MILLER===
رفتار ذاتی خاص گونه
کردارشناسان رفتار را ذاتی می دانند اگر 4 ویژگی زیر را داشته باشد:
- 1. در تمام اعضای یک گونه کلیشه ای است. یک سری از رفتارهای ثابت است.
- 2. بدون تجربه قبلی مرتبط که اجازه یادگیری را بدهد، وجود دارد.
- 3. در همه اعضای یک گونه دیده می شود. یا حداقل در همه ی اعضای یک زیرگروه یک گونه دیده می شود، مانند همه ی مذکرهای یک گونه یا همه ی جوان های یک گونه.
- 4. بعد از اینکه به وجود آمد تحت تاثیر تجربه و یادگیری نسبتا تغییر نمی کند.
برای مثال یک نوع خاصی از پرنده آوازخوان، آواز مشابهی در همه ی اعضای این گونه در رسش جنسی ظاهر می شود، حتی اگر هیچ وقت آواز را از هم نوعان خود نشنیده باشد.
ممکن است در دو یا چند گونه یک رفتار مشابه دیده شود که احتمالا دو دلیل دارد:
احتمال اول این که دو گونه اجداد یکسانی داشته اند و در زمانی از مسیر دوره تکامل شان از هم جدا شده اند و آن رفتار در اجداد مشترکشان وجود داشته است.
احتمال دوم این که دو گونه به طور مستقل تکامل یافته اند و به خاطر نیازها و شرایط فیزیکی مشابه، این رفتار مشابه را دارند.
مثلا در خیلی از گونه ها کودک به پوست مادر خود می چسبد، این یک نیاز برای بقا است وقتی مادر به دنبال غذا یا برای فرار از شکارچیان در حرکت است.
کردارشناسان باید با احتیاط درباره رفتارهای مشابه در گونه ها نتیجه گیری کنند چراکه نه تنها ممکن است یک رفتار در گونه های مختلف مستقل از هم تکامل یافته باشد بلکه یک رفتار یکسان در دوگونه ممکن است معنی یا کارکرد متفاوتی داشته باشد، مثلا اگر یک سگ دم خود را تکان دهد نشانه رضایت و خوشحالی است اما همین تکان دادن دم در گربه نشان دهنده مبازره است.
دو نوع رفتار ذاتی – بازتاب ها و الگوهای عمل ثابت – در انسان مطرح است.
بازتاب ها
بازتاب ها پاسخ های ساده به محرک هاست. مثل وقتی انگشت را در دست نوزاد قرار می دهید، آن را چنگ می زند. یا این که وقتی موهای والد بلند است نوزاد بویژه در زمان شیرخوردن آن را چنگ می زند که کردارشناسان ریشه این رفلکس را در همان چسبیدن به موی پوست مادر در حیوانات گذشته می دانند. این رفلکس ها خیلی قوی هستند. در یک نوزاد نارس می تواند به یک طناب لباس بچسبد و وزن خود را نگه دارد. این توانایی بعدا از بین می رود. رفلکس های پیچیده تری مثل شنا کردن، گام برداشتن نیز در نوزادان وجود دارد.
الگوهای عمل ثابت
کردارشناسان کلاسیک بر الگوهای عمل ثابت (که امروزه معتقدند متغیرتر از آن چیزی است که فکر می کردند و ثابت نیست) تاکید می کنند که یک رفتار ذاتی پیچیده است و بقای فرد و گونه را افزایش می دهد. یک سری از برنامه ریزی ژنتیکی از فعالیت های حرکتی هماهنگ که از مکانیزم های ذاتی خاص در سیستم عصبی مرکزی برانگیخته می شود که می تواند استادانه و با جزئیات زیاد باشد.
مثل:
سنجاب ها دانه ها را زیر خاک پنهان می کنند.
پرنده ها رقص هایی برای جذب جفت می کنند.
عنکبوت ها تار می بافند.
ماهی آبنوس برای محافظت از قلمرواش مبارزه می کند.
bowerbird برای جذب جفت ساعت ها صرف ساختن لانه عاشقانه با تزئین گل ها و میوه ها و سوسک های رنگی می کند. این پرنده با اضافه کردن هرجزء به لانه اش به طور معنی داری برای تحسین کارش هربار می ایستد و باز جزء بعد را اضافه می کند.
=MILLER=
نقش پذیری، دوره های بحرانی، دوره حساس
در کتاب برک(1393) معروفترین الگوی عمل ثابت را که ارزش بقا دارد را نقش پذیری می داند. مانند رفتار تعقیب کردن جوجه پرنده ها،مانند غازها که تضمین می کند جوجه نزدیک مادر خواهد ماند، تغذیه خواهد شد و از خطر در امان خواهد ماند. مشاهدات نقش پذیری به مفهوم مهمی در رشد انسان منجر شد و آن دوره های بحرانی است که زمان محدودی است که با آمادگی زیستی فرد می تواند رفتارهای انطباقی خاصی را فرا بگیرد ولی به حمایت محیط مناسب نیاز دارد، مثلا آیا هوش آسیب خواهد دید اگر در سالهای اولیه کودک از غذا یا تحریک بدنی و اجتماعی محروم باشد؟ بعد از آن دوره حساس تعریف شد که مناسبترین زمان برای ظاهر شدن توانایی های خاص است و فرد در این زمان خیلی پذیرای تاثیرات محیطی است اما محدود به این زمان نیست.(برک, 1393, pp. 38–39)
در ویدیوی زیر یک مثال از دوره حساس می آید. اوایل زندگی یک دوره حساس برای دلبستگی به شمار می آید و استفاده از تلفن همراه شاید برای رشد دلبستگی و مهارت های دیگر در سال های اول زندگی مشکل ایجاد کند:
===MILLER===
دلبستگی نوزاد و مراقب (نظریه بالبی)
بالبی بعد از مشاهده نوزادانی که از مادر خود برای مدت طولانی دور بودند به این نتیجه رسید که دلبستگی اجتماعی اولیه برای رشد طبیعی لازم است. یک ارتباط آشفته بین مادر و نوباوه منجر به اعتراض کودک، سپس ناامیدی و سوگ و بعد از آن جدایی (detachment) و در بعضی موارد باعث آسیب روانی می شود.
=MILLER=
یادگیری در نظریه کردارشناسی
===MILLER===
تاکید روی رفتار ذاتی به این معنا نیست که به نظر کردارشناسان یادگیری مهم نیست. در بسیاری از رفتارها اجزای یادگیری و ذات در هم تنیده شده اند و در این تنیدگی ارزش بقا روشن است. یک raven (نوعی پرنده) به طور ذاتی می داند که چطور لانه بسازد اما از طریق آزمون و خطا یادمی گیرد که شیشه شکسته و تکه های یخ کمتر از شاخه های کوچک برای این هدف مناسب هستند.
یک مهارت ذاتی می تواند به آسانی با محیط جدید سازگار شود. مثلا titmice (نام یک پرنده) به آسانی یادمی گیرد که رفتار غریزی جویدن را برای باز کردن درب بطری شیر استفاده کند.
1957) Waddington)مدلی را مطرح می کند که چطور مکانیسم های تنظیم کننده بیولوژیکی مسیر رشدی را محدود می کنند با این حال به محیط اجازه می دهد رشد را در همان محدوده بیولوژیکی تعدیل کند.(Miller, 2011, pp. 330–334)
=MILLER=
کردارشناسان هرگز ادعا نکرده اند که رفتار کاملا ذاتی است و یادگیری و تجربه هیچ اهمیتی ندارد. نباید فراموش کرد که نقش پذیری نوعی یادگیری است. نقش پذیری آن نوع از یادگیری که لاک و پاولوف یا اسکینر گفته اند نیست، بلکه نوعی یادگیری فوق العاده پایدار است که در خلال یک دوره حساس که از طریق رسش تعیین می شود، اتفاق می افتد. با این حال ریس(1954) نشان داد موش هایی که به تکه های چوب دسترسی نداشته باشند، نمی توانند غریزه لانه سازی را نشان بدهند. یافته آزمایش ریس تاکید اصلی کردارشناسان بر ذاتی بودن و صرفا ارزش انطباقی برای محیط قائل بودن را به چالش می کشد. (کِرین, 1389, p. 77)
Miller, P. H. (2011). Theories of developmental psychology (5th ed). New York: Worth Publishers.
برک, ل. (1393). روان شناسی رشد(از لقاح تا کودکی). تهران: نشر ارسباران.
کِرین, و. (1389). نظریه های رشد مفاهیم و کاربردها. تهران: رشد.