رشد اخلاقی - بخش اول - مقدمه

رشد اخلاقی - بخش اول - مقدمه

برای پژوهشگران رسیدن به یک توافق برای بهترین تعریف از اخلاق سخت است. کمترین توافقی که بین پژوهشگران وجود دارد این است که اخلاق به اعمالی مربوط می شود که بر حقوق، وظایف و بهزیستی دیگران اثر می گذارد. به جز این مورد در بقیه موارد عدم توافق وجود دارد.

بعضی افراد فکر می کنند اخلاق ذهنی (subjective) است. به این معنی که بر اساس احساس هاست نه بیشتر. با این حال روان شناسان شناختی-رشدی فکر نمی کنند اخلاقیات ذهنی هستند چرا که قضاوت های اخلاقی با منطق پشتیبانی می شوند نه احساس. (پشت هر قضاوت اخلاقی منطق است).

گروه دیگری فکر می کنند اخلاق وابسته به فرهنگ است. این درست است که فرهنگ های متفاوت باورهای متفاوت دارند، اما آیا به این معنی است که همه درست هستند؟ برای مثال بعضی فرهنگ ها این باور را دارند که زمین گرد است درحالی که برخی دیگر باور دارند که زمین صاف است، واضح است هر دو نمی تواند درست باشد. علاوه بر این فقط به خاطر فرهنگ ها باورهای متفاوتی دارند دلیل نمی شود ارزش های زیربنایی متفاوتی داشته باشند. برای مثال یک فرهنگ که مصرف گوشت گاو را ممنوع می کند چون باور دارد که ارواح گذشتگان برخی اوقات در بدن گاو وجود دارد. اگرچه در فرهنگ های دیگر ممکن است که مصرف گوشت گاو را اجازه دهند، این به خاطر آن نیست که در ارزش یکسان احترام گذشتگان با فرهنگ قبلی مشترک نیستند. همه ی فرهنگ ها در برخی ارزش های بنیادین توافق دارند مانند مراقبت از نوزادان و ممنوع بودن قتل، چون این ارزش ها برای کارکرد طبیعی جامعه لازم است.

همچنین این باور وجود دارد که اخلاق بر مبنای مذهب است. اخلاق یک موضوع عقلی و وجدانی است و موضوعی از ایمان مذهبی نیست. در یک مطالعه  محققان خواستند بدانند آیا کودکان Amish-Mennonite (فرقه ای از مسیحیان) و Orthodox Jewish(فرقه ای از یهودیان) می توانند تفاوت بین قوانین مذهبی و اخلاقی را تشخیص دهند. بیشتر کودکان در این مطالعه این طور فکر می کرند که برای افرادی که به سایر ادیان تعلق دارند اشکالی ندارد که پوشش مربوط به ادیان خود کودکان را نپوشند اما باور داشتند که دزدیدن روا نیست حتی اگر خدا به آن دستور دهد. اگرچه دین خیلی از اوقات رفتار اخلاقی را ترویج می دهد، اخلاق وابسته به ایمان دینی نیست و بسیاری از قوانین دینی ارتباطی با اخلاق ندارند.

قواعد اجتماعی هم اغلب با اخلاق اشتباه شده است. روان شناسان بین قواعد اخلاقی، موضوعات شخصی (مانند این که با چه کسی باید دوست شد) و قواعد اجتماعی (مانند صدا زدن اشخاص به عنوان دکتر یا خانم) تفاوت قائل می شوند. محققان دریافتند که مادران زمانی که  می خواهند فرزندانشان را تربیت کنند، در مقابل تخلف از قواعد اجتماعی و تخلف از قوانین اخلاقی رفتار متفاوتی دارند.

روان شناسان چگونه تصمیم می گیرند که چه موقع یک رفتار غیر اخلاقی است؟ یک روش برای این موضوع این است که از افراد بپرسیم آیا افراد دیگر حق مداخله در کار فرد را دارند یا خیر؟ اگر دیگران حقی برای مداخله ندارند احتمالا آن عمل یک مساله شخصی است و یک مساله اخلاقی نیست. برای مثال اگر یک خانواده تصمیم بگیرد حیوان خانگی شان را که در یک تصادف کشته شده است را بخورند، این یک عمل مشمئز کننده است اما بعید به نظر می رسد که کسی بخواهد کاری برای جلوگیری از این موضوع انجام دهد. از طرف دیگر اگر کسی بداند که یک همسایه مورد ضرب و شتم همسرش قرار می گیرد، احتمالا افراد احساس می کنند مداخله موجه است.

روش دیگر برای تصمیم گیری درباره غیراخلاقی بودن یک عمل این است که بپرسیم آیا آن کار در همه جوامع انسانی غیرقابل پذیرش است. کارهای غیراخلاقی در همه جا باید ممنوع شود. شکنجه، برده داری و آزار کودک صرف نظر از زمان و مکان غیراخلاقی اند. اخلاق یک سری اصول جهانی توافق شده برای همه انسان ها است.

(Salkind, 2006 p. 848)

Salkind, N. J. (Ed.). (2006). Encyclopedia of human development. Thousand Oaks, Calif: Sage Publications.

تعریف رشد اخلاقی فرهنگ و اخلاق مذهب و اخلاق رفتار اخلاقی ذهنیت یا عینیت