هنر شنیدن در ارتباط موثر (گوش دادن فعال)

تعریف گوش دادن فعال و آن چه برای شنونده بودن نیاز داریم

ارتباط جزء جدایی ناپذیر زندگی ما انسان هاست و مهارت برقراری ارتباط موثر شامل اجزایی است که در بخش های قبلی تعریف ارتباط موثر و انواع ارتباط و اجزای سازنده یک ارتباط مطرح شد. دو جزء مهم و کاربردی دیگر یعنی هنر گفتن یا همان ویژگی های پیام و هنر شنیدن یا همان گوش دادن فعال نیز اهمیت زیادی در ارتباط موثر دارند. بخش دوم هنر شنیدن به تعریف این مهارت می پردازد و بیان این که اگر بخواهیم شنونده فعال باشیم به چه چیزهایی نیاز داریم.

گوش دادن فعال یعنی توجه دقیق به چیزی که گوینده درحال گفتن آن است نه فقط به کلمات و معنی ظاهری آن ها بلکه توجه به احساسات و حرکات بدن گوینده نیز مهم است. اگر بخواهیم معنای کلمات و احساسات گوینده را درک کنیم نیاز داریم بدون ارزیابی فوری یا قضاوت کردن گوش کنیم، این که موافق یا مخالف صحبت های گوینده هستیم در این جا اهمیتی ندارد مهم این است که صحبت های طرف مقابل فهمیده شوند.

یک شرط مهم در این مهارت حاضر بودن در گفتگو است، پس اگر بخشی از حواس ما متوجه چیز دیگری باشد مثل گوشی مبایل یا تلویزیون یا فکر کردن به موضوع دیگر، ما در آن لحظه حضور کامل نداریم و شنونده فعالی نیستیم.

معمولا یکی از موانع گوش دادن فعال این است که شنونده همزمان با شنیدن به دنبال راه حل می باشد یا این که نگرانی پاسخ دادن در تمام لحظات همراه اوست. پس اگر تلاش کنیم پیدا کردن راه حل و جواب ها را به بعد از تمام شدن صحبت گوینده موکول کنیم ما توانسته ایم یکی دیگر از حواسپرتی ها را کنار گذاشته و خوب گوش کنیم، در این شرایط ما قبل از ارائه هر راه حلی موضوع و دغدغه گوینده را فهمیده ایم.

زبان بدن باز و مثبت یعنی تکان دادن سر، تغییر چهره متناسب با موضوعی که مطرح می شود و نگاه کردن به گوینده کمک می کند که گوینده علاقه مندی شما را به موضوع ببینید. در مورد زبان بدن مطالب بیشتری را در سایت قرار خواهم داد.

اگر با ذهنی منعطف و باز وارد هر مکالمه ای شویم می توانیم به افراد و عقایدشان احترام بگذاریم، احترام به عقاید دیگران به معنای پذیرش باورهای آن ها نیست ما می توانیم به عقاید دیگران احترام بگذاریم اما هم عقیده نباشیم.

این مهم است که در زمان شنیدن ذهن خود را از حواس پرتی، قضاوت و بحث کردن با مخاطب خالی کنیم، شما بعد از فهمیدن پیام و احساسات گوینده می توانید با دیدگاه متفاوت خود را مطرح کنید اما اگر بدون این که شنونده خوبی باشیم بخواهیم فقط دیدگاه خود را مطرح کنیم کمتر کسی علاقه مند خواهد بود که شنونده داستان ما باشد و ما هم از درک دنیاهای متفاوت دیگران محروم خواهیم شد.

گاهی اوقات گوینده واضح صحبت نمی کند یا برای لحظاتی حواس ما پرت می شود و متوجه نمی شویم که گوینده چه چیزی را مطرح کرد در اینجا مهارت سوال پرسیدن مهم می شود، سوالاتی که می توانند به روشن شدن آن چه گوینده گفته است کمک کنند.

یکی از روش های سازنده برای این که بررسی کنیم آیا شنونده فعال بودیم یا نه این است که آن چه شنیدیم را انعکاس دهیم به این معنی که جملات گوینده را با زبان خودمون بیان کنیم و از او بپرسیم آیا منظور او را درست فهمیدیم. این هم یک مهارت است که می توانید آن را یاد بگیرید و با استفاده از انعکاس و بازخورد می توانید به گوینده نشان دهید که حاضر بودید و با دقت به او گوش داده اید.

دیدن احساسات و حال و هوای گوینده نشان دهنده فهم و درک عمیق شماست اما این که شما متوجه احساسات گوینده شده باشید و این که به گوینده نشان دهید که حال او را فهمیدید دو نکته متفاوت است، شما برای نشان دادن درک خودتان نیاز دارید مهارت همدلی را یاد بگیرید، مهارتی که برای درک اهمیت آن کافی است به لحظاتی فکر کنید که با کسی صحبت کردید و احساسی را با او به اشتراک گذاشته اید اما احساس کردید که فهمیده نشده اید یا احساس تنهایی کرده اید.

به عنوان آخرین نکته هنر گفتن مهم است تا بتوانیم نشان دهیم که خوب گوش کرده ایم، پیشنهاد می کنم آموزش های مربوط به ویژگی های پیام را نیز ببینید.